English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8972 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tan U باحمام افتاب پوست بدن راقهوهای کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the sun had parched his skin U افتاب پوست تنش را سوزانده بود
suntans U قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
suntan U قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
solarium U اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solariums U اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
heliograph U گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
sunburn U افتاب سوخته کردن
parch U تفتیدن افتاب سوخته کردن
parches U تفتیدن افتاب سوخته کردن
the sun is near setting U افتاب نزدیک بغروب کردن یانزدیک است غروب کند
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma U مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skinned U پوست کندن با پوست پوشاندن
skins U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning U پوست کندن با پوست پوشاندن
skin U پوست کندن با پوست پوشاندن
indurate U پوست کلفت کردن
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
threshed U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshes U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
thresh U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshing U از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
callosity U سخت شدن یا پینه کردن پوست
taxidermist U ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
dicker U مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
percutaneous perspiration U عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
peel U پوست انداختن پوست
tegumnentum U پوست طبیعی پوست
peels U پوست انداختن پوست
shells U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
sunny U افتاب رو
queen's weather U افتاب
subsolar U در فل افتاب
sunnier U افتاب رو
sunshine U افتاب
sunless U بی افتاب
patent to the sun U افتاب رو
suns U افتاب
dislocating U افتاب
photosphere U افتاب
dislocates U افتاب
sunning U افتاب
sunned U افتاب
dislocate U افتاب
sun U افتاب
sunniest U افتاب رو
sunbeam U پرتو افتاب
sundial U شاخص افتاب
helianthemum U افتاب چرخ
heliograph U افتاب نگار
helianthus U گل افتاب گردان
sun beam U پرتو افتاب
chamaeleontis U افتاب پرست
cockshut U غروب افتاب
sunbeam U تیغ افتاب
sun dried U در افتاب خشکانیده
sun worshipper U افتاب پرست
sunbeams U پرتو افتاب
heliolatrous U افتاب پرست
sun burn U افتاب زدگی
chamaeleon U افتاب پرست
dawn U طلوع افتاب
helianthemum U چرخ افتاب
dawned U طلوع افتاب
giant swing U افتاب یا مهتاب
daisy U گل افتاب گردان
girasol U گل افتاب پرست
girasole U گل افتاب پرست
daisies U گل افتاب گردان
streamer U تیغ افتاب
sunshades U افتاب گردان
streamers U تیغ افتاب
broiling sun U افتاب سوزان
solarization U تابش افتاب
solarism U افسانههای افتاب
sunrises U طلوع افتاب
dawning U طلوع افتاب
dawns U طلوع افتاب
dry in the sun U خشکاندن در افتاب
german giant swing U افتاب شکسته
giant circle U افتاب شکسته
eclipse of sun U افتاب گرفتگی
sunrise U طلوع افتاب
weather beaten U افتاب زده
sundials U شاخص افتاب
sunshade U افتاب گردان
heliologist U افتاب شناس
patent to the sun U افتاب گیر
sunstruck U افتاب زده
bask U افتاب خوردن
sunshiny U افتاب گیر
heliophilous U افتاب دوست
sunbeams U تیغ افتاب
sunshine recorder U افتاب سنج
heliotropism U افتاب گرایی
sunsets U غروب افتاب
sunshine U نور افتاب
sunshine U تابش افتاب
sunup U طلوع افتاب
vizor U افتاب گردان
visard U افتاب گردان
basks U افتاب خوردن
sunburn U افتاب زدگی
visor U افتاب گردان
basking U افتاب خوردن
visorless U بی افتاب گردان
sunstroke U افتاب زدگی
basked U افتاب خوردن
roman candle U افتاب مهتاب
visors U افتاب گردان
sunward U سوی افتاب
sunflower U گل افتاب گردان
heliotrope U افتاب گرای
sunlike U مانند افتاب
sun worship U افتاب پرستی
heliotrope U گل افتاب پرست
sunbaked U افتاب پخته
heliotherapy U معالجه با افتاب
turnsole U گل افتاب گردان
sun struck U افتاب زده
heliosis U افتاب زدگی
sunbath U حمام افتاب
sunlight U نور افتاب
sunflowers U گل افتاب گردان
p of the sun U نیش افتاب
p of the sun U طلوع افتاب
basking U حمام افتاب گرفتن
insolate U در معرض افتاب گذاشتن
side screen U چادر افتاب گیر
sung hat U کلاه افتاب گیر
sun hat U کلاه افتاب گیر
bask U حمام افتاب گرفتن
basked U حمام افتاب گرفتن
sun dial U افتاب نما مقنطره
basks U حمام افتاب گرفتن
to sun one self U خودرا افتاب دادن
under the sun U در جهان در زیر افتاب
to take the sun U افتاب بخود دادن
solisequous U تابع گردش افتاب
solarize U درمعرض افتاب قراردادن
sunlit U روشن از فروغ افتاب
helianthus U روزگردک جنس گل افتاب
sunbathed U حمام افتاب گرفتن
peeps U نیش افتاب روزنه
sunflowers U گیاه افتاب گرا
peeping U نیش افتاب روزنه
sunflower U گیاه افتاب گرا
sunbathe U حمام افتاب گرفتن
sunbathes U حمام افتاب گرفتن
sunbaked U حرارت افتاب دیده
peep U نیش افتاب روزنه
sunbathing U حمام افتاب گرفتن
sunshiny U منور از نور افتاب
peeped U نیش افتاب روزنه
sunbaked U در افتاب خشک شده
solar orientation U تعیین موقعیت نسبت به افتاب
sun U درمعرض افتاب قرار دادن
fire opal U گل افتاب گردان عین الشمس
sunning U درمعرض افتاب قرار دادن
ra U خدای افتاب مصریان قدیم
tannage U قهوهای در اثر اشعه افتاب
sunrise U طلوع خورشید تیغ افتاب
sunrises U طلوع خورشید تیغ افتاب
sun deck U عرشه افتاب گیر کشتی
heliotrope U گل افتاب گردان ارغوانی روشن
heliograph U دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
insolation U در مقابل اشعه افتاب قراردادن
helioscope U دوربین افتاب بینی خورشیدبین
suns U درمعرض افتاب قرار دادن
sunned U درمعرض افتاب قرار دادن
sun disk U صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
dog watch U پلیس یا نگهبان عصر و غروب افتاب
cosmical U برابرباخورشید- مصادف باطلوع وغروب افتاب
heliotropic U رشدکننده تحت تاثیرافتاب افتاب گرد
sunlight U تابش افتاب انعکاس نور خورشید
apollo U خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
solarize U زیاد در افتاب ماندن وخراب شدن
sticky wicket U زمین بازی خیس که در افتاب خشک میشود
stockfish U ماهی روغن و امثال ان که در افتاب خشک شده
incrust U با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
sunfast U محو نشدنی در اثر نور افتاب رنگ ثابت
havelock U روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
biltong U گوشت خرد کرده ونمک زده خشک شده در افتاب
airglow U روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
cortices U پوست
barking U پوست
skinner U پوست کن
barked U پوست
skinless U بی پوست
scalp U پوست سر
flayer U پوست کن
bark U پوست
glume U پوست
cortex U پوست
tunc U پوست
skins U پوست
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com